هما

اینجا یواشکی می‌نویسم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

۲ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

برای آدمی مثل من که به نوشتن اعتیاد دارم، پاک‌کردن یادداشت‌هایی که برای‌نوشتن‌شان وقت صرف می‌کنم، نوعی شکنجه محسوب می‌شود. من‌باب همین است که همیشه توی شرایط روحیِ نامساعد، دست به خودآزاری روانی می‌زنم و بخش بزرگی از خورده نوشته‌هایم را که اینجا می‌نویسم توی یک‌چشم بر هم زدنی کن‌فیکون می‌کنم‌. خلاصه که دوباره برگشتم که بنویسم. البته با این امید که برای شرایط بحرانی روانی راه‌حل بهتری بیابم.

آدمیزاد را طوری ساخته‌اند که نیاز به محبت و توجهِ ویژه از سوی یک‌نفر دیگر داشته باشد، ترجیحاً با جنسیت مخالف یا در شرایطی کاملاً طبیعی هم‌جنس؛

نوشتن برای مخاطبان هم تا حدودی می‌تواند نقشِ آدمی دیگر را ایفا کند! مثلاً خود من وقتی حس می‌کنم نوشته‌هایم مورد عنایت نگاهِ چند نفرِ عزیز واقع می‌شود، توی پوستم نمی‌گنجم و از فرط خوشی شاید روده‌درازی هم بکنم. بگذریم! 

فی‌الواقع این‌همه آسمان ریسمان بافتم تا بگویم برای هزارمین بار برگشتم تا قلم‌بافی و چرندسرایی بکنم؛ روزتان نیک. ۱۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۱۵
سلام علیک و در جواب علیکم سلام و رحمه‌الله و برکاته! حس نوشتن ندارم ولی از فاصله‌های دور برگشته‌ام به روالِ نوشتن. :)

من کی ام؟
خودم هم نمی‌دانم! یحتمل دختری هستم در آستانه‌ی پذیرش تمام واقعیاتی که اطرافش رخ می‌دهند. دیگر از چرندبافی و خیال پردازی های دخترانه خبری نیست. البته دروغ چرا!!! گاهی آدمیزاد نیاز دارد دلش را با فریفتن خودش به چیزهایی که دلش می‌خواست داشته باشد ولی ندارد، خوش کند. 
مثلا تنهایی چیزی است که آنرا قبول کرده ام اما گاهی ذهنم شیطنت می‌کند و برای تفریح و شادی خودش هم که شده دستی بر چرندبافی می‌کشد و به خیالات شیرین می‌پردازد. مثلا تصور می‌کند مردی عاشقانه به من می‌اندیشد و حتی شبها از نداشتنم بی‌تابی می‌کند و دلش پر می‌کشد برای لااقل یکبار بوسیدن دستم. یا مثلا گاهی مادر می‌شوم. ۱۷ آذر ۱۴۰۲