هویج

بغض گنده‌ای که دیروز دچارش شدم،  امروزم همراهم بود. بهرحال آخر شب مامان منو نشوند کنار خودش باهام حرف زد. بغضه ترکید. وزنه ای که روو قلبم سنگینی میکردو برداشت. همون موقع هم مستر پیام داد. 

آدم تابلویی ام. هر چی تووی دلم باشه و نباشه زود لو میره. باز خوبه خداروشکر بغضه تموم شد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی