یحتمل شاید توی زندگی قبلی ام یک دلقک ماهی بودهام؛ بیپروا و جسور، سختجان و محتاط! البته شرایط و محیط موجبات این خصایص در من شدهاند.
اگر خیالپردازی و چرند بافی را صخره های مرجانی و شقایق دریایی را هم نوشتنِ افکارم در نظر بگیریم، میتوانم بگویم مشکلات و مصائبی که در بوجود آمدنشان اندک دخالتی هم نداشتهام، کوسه و دشمنانم هستند.
حتم به یقین دلقک ماهی بودهام. برای فرار از این مشکلات به سمت نوشتن چند پاراگراف چرند و خیال پردازی میروم و خودم را قایم میکنم. هاه، یحتمل کلام کسالت بار شد.
مثلاً یک بغلِ گله گشاد مردانه بدون دغدغه مال من بود که میتوانستم از شر تمام غصه های دنیا به آنجا پناه ببرم. زندگی بدونِ ابراز محبت واقعا بی محتوا و آشغال است.