کلا در وضع خوبی نیستم. انگار چیزی درونم میجوشد و عصبیام میکند. همهی فکر و ذهنم مشغول کاری است که قول داده بودم امروز عصر انجام بدهم، ولی حالا بواسطه قرار ملاقاتی که حتی هنوز مشخص نیست اتفاق بیافتد، دارد خراب میشود. قراری که بار اول ملغی شده بود و بدجور توی ذوقم خورد. از بدقولی خیلی بدم میآید و همین مرا آزار میدهد.
(اگر عصری قرار برگزار نشود از نظرم امکانِ این آشنایی کاملا منحلشده است. تمام./ )
۱۷ آذر ساعت ۱۱:۲۳