هما

اینجا یواشکی می‌نویسم

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی

مثلا یک شانه‌ی مردانه، که هر وقت هوا پس بود، بروم تویش قایم بشوم. یک وقتهایی پیش می‌آید که معمول‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین نیاز تبدیل به آرزو می‌شود.

دارم سیوچهار سالگی را هم پشت سر می‌گذارم! خیلی استرس دارم! همچنان تکلیف شغلم معلوم نیست. هر روز با دلشوره بیدار می‌شوم و شب با غصه میخوابم. خانواده خوبی دارم ولی فقط خدا می‌فهمد که آدمِ تنها زندگی اش پر از تنگناست. ۱۰ آذر ۱۴۰۳ ۲۳:۴۳